خاطره ای از امام
برگرفته از سایت بازتاب
احضار امام جمعه خمين به بيمارستان ------------------------------------------------------------------------------ -- ناشنيدهاي از امام خميني -------------------------------------------------------------------------------- ۲۷ آبان ۱۳۸۵ - بعد از ظهر ۱۴:۱۸
غلامعلي رجايي rajaee6845@yahoo.com
شايد در ميان آخرين خاطرات مربوط به حضرت امام در روزهاي پاياني عمر مباركشان كه شنيدن آنها حلاوتي خاص دارد و هر شنونده و خواننده را به وجد ميآورد خاطره احضار امام جمعه خمين به بيمارستان از سوي حضرت ايشان در جماران شنيدنيتر از بقيه باشد. در آن روزهاي پاياني از سوي دفتر امام به آقاي جلالي خميني امام جمعه خمين ـ زادگاه امام ـ خبر داده ميشود كه امام با شما كاري دارند. وقتي وي به محضر امام در بيماستان قلب بقيةالله جماران شرفياب ميشود، امام از ايشان ميپرسند، «تحقيق كنيد و ببينيد از املاك مرحوم پدرم در خمين، چقدر ملك به من ارث رسيده است و پس از بررسي دقيق حدود اين املاك، آنها را با تشخيص خودتان بين فقرا و مستمندان شهر خمين تقسيم كنيد». آقاي جلالي خميني در مصاحبهاي با تلويزيون «المنار»، وابسته به حزب الله لبنان، ضمن نقل اين خاطره اعلام كرد، پس از اين فرمايش امام تحقيق كرديم و معلوم شد، سهمالارث امام از املاك پدريشان در خمين 4500 متر است كه بنا به توصيه ايشان قطعهبندي و بين خانوادههاي معظم شهدا و اسرا و ايثارگران و مستمندان خمين تقسيم گرديد كه هماكنون اين منطقه در خمين به نام كوي امام معروف است. وقتي اين خاطره را از آقاي جلالي خميني شنيدم، به فكر فرورفتم كه امام تا كجا به اين مردم و به ويژه، به مستمندان جامعه خويش عشق ميورزيد. ايشان املاكي را كه شرعاً و قانوناً ميبايست پس از خود به فرزندانش واگذار كند، به جاي تقسيم بين وارثين خود به فقرا ميبخشد و به عبارتي آنها را از اين سهم الارث به قيمت خشنودي فقرا و مستمندان خمين محروم ميسازد كه حتماً در اين ميان بعنوان فقيهي جامع الشرائط و عادل، اصول شرع را هم در نظر گرفته است و نكته جالب آنكه ايشان تا آن زمان هيچ اقدامي در جهت تمليك ارث خود انجام ندادهاند. تا آنجا كه تاريخ به ما ميگويد، چنين رويكردي در ميان حاكمان پيش از امام چه در ايران و چه در خارج از آن سابقه نداشته و به احتمال زياد نخواهد داشت كه حاكمي پس از انقضاي دوره حكومت خويش، نه تنها بر اموال خود از رهگذر حاكميتش بر جامعه وكشور چيزي نيفزوده باشد، بلكه حتي اموال و دارايي شخصياش را هم به جامعه تقديم نموده باشد. جمعه گذشته كه به بهشت زهرا و به زيارت مرقد حضرتش در اين سرزمين نوراني كه قطعهاي از بهشت است، شتافته بودم شيعيان عراقي را با همان هيبت و ظاهري كه در عراق بارها ديده بودم، در جوار مرقدش ديدم كه عاشقانه زيارت ميكردند و يكي از آنان كه اهل شهر سماوه در استان المثني در جنوب عراق بود، از من خواست بلند بلند زيارتنامه امام را برايش بخوانم تا او آن را تكرار كند پس از اتمام زيارت نامه با خود انديشيدم كه در تاريخ دو ملّت ايران و عراق كمتر شخصيتي به محبوبيت مردمي حضرت امام ديده ميشود. اين در حالي است كه يقيناً آن زائر بيسواد سماوهاي و صدها زائر عراقي و غير عراقي ديگر كه در طول هفته به زيارت مرقد امام ميشتابند اندكي از فضايل و فضايل حضرت امام را نشنيده و نخواندهاند كه خدا كند در اين جهت كاري بشود و شخصيت ايشان از اين ناشناختگي رهايي يابد. كاش ميدانستم خداوند به زائريني كه به زيارت مرقد نوراني امام ميشتابند و رنج سفر را بر خود هموار ميكنند، چه پاداش بزرگي مرحمت خواهد فرمود. نميدانم ولي شايد ثواب زيارت مرقد ايشان كمتر از ثواب زيارت مرقد حضرت عبدالعظيم الحسني در شهر ري كه معادل ثواب زيارت قبر حضرت سيد الشهداست نباشد. اين ادعا از آن جهت است كه نقش و سهم حضرت امام در احيا و تأسيس حكومت ديني در اين برهه حساس از زمان در ايران و سرنگوني نظام فاسد و جائر شاهنشاهي وابسته به اردوگاه استكبار جهاني قابل مقايسه با حركت حضرت عبدالعظيم حسني نيست. درود خدا تا ابد بر آن دامان پاكي كه چنين گوهر تابناكي را به اين ملت تقديم كردكه تا ايران و ايراني پا برجاست، به يمن وجود او افتخار خواهد كرد.
سلام دوست قدیمی من یک لینک باکس پر از لینک های عالی و مذهبی اتصال دل و فطرت شما هم عضو شو اگر دلت خواست لینک باکس هم در وبلاگت قرار بده